سیاست یک بام و دو هوا
تصور کنید، هفته، هفتهی کتاب باشد؛ یا اینکه اردیبهشتماه و ایام برگزاری نمایشگاه کتاب؛ یا که هنگام برگزاری فلان جایزهی کتاب؛ در اینصورت تمام مسوولین فرهنگی (علیالخصوص کتاب) فعال هستند، شروع به سخنرانی و مصاحبهی مطبوعاتی و امثال آن میکنند و در باب فرهنگ و هنر و ادب و هزار و یکچیز دیگر سخن میگویند.
از اوضاع گل و بلبل عرصهی ادبیات گرفته تا بالارفتن آمار مطالعهی کتاب و میل روزافزون مردم به مطالعه و رونقگرفتن بازار کتاب و تغییر سیاستهای ممیزی کتاب و حمایتهای بیدریغ دولتی از ناشر و نویسنده و فروشنده و...؛ به گونهای که خیال مخاطبین به معنای واقعی راحت میشود و با خود میگویند: "خدا را شکر که همه چیز بر وفق مراد است."
اما اوضاع اصلاً بر وفق مراد نیست؛ مشکل وقتی آغاز میشود که میبینیم و میخوانیم که: "محمدعلی سپانلو میخواهد از نوشتن دست بکشد"، "فقط 42 هزار مدرسه از مجموع بیش از 120 هزار مدرسه کشور کتابخانه دارند"، "بازار کتاب ایران در بخش توزیع دچار مشکل است"، "دخالتهای بیجای دولت باعث بروز مشکل در حوزهی کتاب میشود"، "نویسندگان و ناشران، از طولانی بودن زمان صدور مجوز گلهمند هستند" و...
مسئولان ذیربط معتقدند که به صورت شبانهروزی در حال رتق و فتق امور و برطرف کردن موانع موجود در بازار نشر هستند، اما ظاهر امر و آنچه در متن جامعه اتفاق میافتد، چیزی دیگر است و آن: مشکلات عدیدهی بازار نشر و کتاب و فعالین حاضر در آن است
وقتی چشممان به این عناوین میافتد و پای درد دل نویسندگان و ناشران و فروشندگان کتاب مینشینیم، در می یابیم که اساساً دنیای مسوولین دولتی با دنیای فعالین عرصهی کتاب به کلی متفاوت است و جنس فکرها و عقایدشان هیچ شباهتی به هم ندارد.
مسولان ذیربط معتقدند که به صورت شبانهروزی در حال رتق و فتق امور و برطرف کردن موانع موجود در بازار نشر هستند، اما ظاهر امر و آنچه در متن جامعه اتفاق میافتد، چیزی دیگر است و آن: مشکلات عدیدهی بازار نشر و کتاب و فعالین حاضر در آن است.
یکی از آخرین نمونهها و موارد که اخبار آن در چند روز اخیر بهوسیلهی بعضی از سایتهای خبری و نشریات کشور منعکس شد، "تعطیلی کتابفروشیهای خیابان کریمخان" بود. خیابان کریمخان در سالهای اخیر میزبان کتابفروشیهای معتبری بوده است. "نشر نی"، "نشر ثالث"، "ویستار"، "نشر آبی" و...
مشکلات اقتصادی فقط محدود به ایران نیست. نظامهای حکومتی همیشه با چنین مسائلی درگیر بودهاند و این خاصیت برپایی یک نظام حکومتی است. اما آنچه در این میان مهم است پشتیبانی و حمایت دولتها از امور فرهنگی است که به معنای واقعی ضامن بقای هر جامعهای هستند
حضور این مراکز فروش کتاب در این خیابان، باعث شده بود تا اهالی فرهنگ و دوستداران کتاب با مراجعه به آن، اقلام فرهنگی مورد نیاز و علاقهی خود را تهیه کنند. علاوه بر آن برخی از این مراکز فروش کتاب با برپایی جلسات نقد و بررسی کتاب سعی داشتند تا محیط مناسبی را برای افراد علاقهمند به این مباحث فراهم سازند.
اما این کتابفروشیها به دلیل وجود مشکلات اقتصادی کرکرههای خود را پایین کشیده و تعطیل شدند.
مشکلات اقتصادی فقط محدود به ایران نیست. نظامهای حکومتی همیشه با چنین مسائلی درگیر بودهاند و این خاصیت برپایی یک نظام حکومتی است. اما آنچه در این میان مهم است پشتیبانی و حمایت دولتها از امور فرهنگی است که به معنای واقعی ضامن بقای هر جامعهای هستند.
کتابفروشیهای مذکور به دلیل مواجه با مسائل مالی تعطیل شده و احتمالاً جای خود را به فستفود، کافیشاب یا... خواهند داد، بیآنکه دست حمایت دولت را ببینند و بتوانند بحرانهای مالی را از سر بگذرانند. این در حالی است که در بسیاری از کشورها، دولتها بودجههای معینی را به طور مشخص به ناشران و فروشندگان کتاب اختصاص میدهند تا این گروهها بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
کتابفروشیهای مذکور به دلیل مواجه با مسائل مالی تعطیل شده و احتمالاً جای خود را به فستفود، کافیشاب یا... خواهند داد، بیآنکه دست حمایت دولت را ببینند و بتوانند بحرانهای مالی را از سر بگذرانند
با اوضاع موجود قطعاً باید منتظر خبر تعطیلی کتابفروشیهای دیگری نیز باشیم. کتابفروشیهایی که بعضاً برای بقای خود مجبورند محصولات دیگری (مانند: محصولات صوتی و تصویری و...) را به فروش برسانند.
در این میان آنچه مضحکتر و خندهدار تر بهنظر میرسد، برپایی فروشگاهها و نمایشگاههای موقتی کتاب در گوشه و کنار این شهر است که این روزها زیاد به چشم میخورد. هنوز مدتی از برپایی مراکز فروش کتاب در ایستگاههای مترو نگذشته است که سر و کلهی نمایشگاههای کتاب، در کنار خیابان پیدا شده است.
آیا امکان این که با حمایت مالی از کتابفروشیهای مذکور، مانع تعطیلی آنها میشدیم وجود نداشت که حالا هزینههای گزافی را صرف برپایی کتابفروشیهای موقتی در سطح شهر کنیم؟
بخش کتابخوانی تبیان - امیر مقیمی